از نقطه نظر مطالعات امکان سنجی صنعتی، سرمايه گذاری نه تنها بعنوان يک استفاده بلند مدت از منابع با گرايش به ايجاد سود، می باشد بلکه انتقالات وجوه نقد بايستی نتيجه استفاده مولد از چنين دارايی ها است، در سراسر اجرای پروژه و مطالعات امکان سنجی، توجه به مطالب زير اهميت فوق العاده ای دارد:
1- آيا تضادی مابين اهداف پروژه (شرکت) و اهداف توسعه اقتصادی – اجتماعی در حال و آينده وجود دارد يا نه؟
2-تا چه ميزان استراتژی های پيشنهادی، در جهت حصول اهداف پروژه مناسب و مفيد هستند؟ آيا در اين راستا استراتژيهای گوناگونی مد نظر بوده اند و چرا اين استراتژی برگزيده شده است؟
3-پروژه چگونه طراحی شده است؟ به عبارت ديگر آيا هدف از اجرای پروژه، مسئله بازاريابی، ظرفی توليد، تکنولوژی و مکان اجرای پروژه و ... با استراتژی اصلی پروژه و منابع در دسترس همخوانی دارد يا نه؟
4- آيا اجرا ی پروژه موجب استفاده کارا و موثر از منابع اقتصادی می گردد و آيا روش بهتری برای استفاده از ورودی های اصلی مورد نياز پروژه وجود دارد؟
5- آيا پيش بينی کل هزينه های سرمايه گذاری – توليد و بازاريابی در سطح اطمينان مورد قبولی انجام شده است؟
6- آیا کل هزينه های سرمايه گذاری مطابق با محدوديت های مالی موجود می باشد؟
7-آیا ساختار جريانهای نقدی ورودی و خروجی پروژه، پاسخگوی حداقل نيازها و انتظارات سرمايه گذاران و تامين کنندگان مالی می باشد؟
8- آیا عرضه پول داخلی و خارجی برای ايفای تعهدات مالی در هر زمانی طی پروژه کافی است؟
9-تا چه میزان بازده های تنزیل شده و بازده های سالانه حسابداری در طی دوره برنامه ریزی زمانی پروژه، نسبت به اشتباهات در برآوردها و طراحی پروژه، تورم، تغییر در قیمت ها و تغيير در محيط تجاری (شامل رقبا، مشتريان، بازار، عرضه کنندگان و سياست های دولت)حساس است؟
10-آیا متغیرهای اصلی(بحرانی)تعریف شده اند؟ چه خطراتی اين متغيرها را تهديد ميکند و چه استراتژی هايی برای مديريت و کنترل اين خطرات (ريسک ها) وجود دارد؟
11- تبعات مالی ريسک های فوق چيست؟ به عبارت ديگر آيا اين موارد خطر، چيزی به هزينه های سرمايه گذاری، نيازهای مالی، هزينه های توليد و بازاريابی اضافه می کند و ياباعث کاهش توليد مورد انتظار، حجم فروشی و قيمت فروشی می گردد؟
نکته – کيفيت تحليل مالی و ارزيابی سرمايه گذاری اساسا بر قابل اتکا بودن اطلاعات توليد شده و بر روش بکار گرفته شده، بستگی دارد. سيستم حسابداری برخی از اطلاعات فوق را توليد نموده و نقش مهم در تحليل مالی بازی می کند.
قيمت گذاری ورودی ها و خروجی های پروژه
به منظور مطالعات امکان سنجی، قيمت ها بايستی ارزشهای واقعی اقتصادی ورودی ها و خروجی های پروژه را منعکس سازد.قيمت ها ممکن است به روشهای مختلفی تعريف شوند و اين بستگی زيادی به محل استفاده از آنها دارد. سه گروه قيمت ها به شرح زير وجود دارند:
الف – قيمت های بازار (صريح) و يا قيمت های سايه ای (تلويحی):
قيمت های بازار، قيمتهايی هستند که در بازار وجود دارند و اينکه از تلاقی عرضه و تقاضا به وجود آمده اند، اهميت ندارد. اگر قيمتهاي بازار مخدوش شده باشند (قيمت بازار براي برخي كالاها وجود ندارد)
اقتصاددانان قيمت هاي سايه اي را معرفي مي كنند. در تحليل مالی قيمتهای سايه ای کاربرد ندارند و تنها قيمت های بازار استفاده می شوند.
ب- قيمتهای مطلق يا قيمتهای نسبی: قيمتهای مطلق بيانگر قيمت يک کالا به تنهايی و بدون توجه به قيمت ساير کالاها می باشد.
قيمتهای نسبی، قيمت يک کالا را نسبت به يک کالای ديگر بيان می کند. هر دو گروه اين قيمتها در تحليل مالی کاربرد دارند.
ج- قیمتها یجاری و یا قیمتهای ثابت: قيمتهای ثابت نشاندهنده ارزش تاريخی دارايی (قيمت در زمان خريد) هستند در حاليکه قيمتهای جاری توسط عامل تورم تعديل شده اند. هر دوی اين قيمتها در تحليل مالی کاربرد دارند.